بینامتنیت پسااستعماری نظریهای نوین در بین نظریههای بینامتنی است که از اواخر قرن بیستم عمدتاً توسط نظریهپردازان شرقی چون هومیبابا مطرح شد و هدف آن تحلیل روابط بینامتنی متون کشورهای استعمارشده با متون غربی و میزان تأثیرپذیری از آن است. هستة مرکزی این مطالعات را فرهنگ و هژمونی فرهنگی تشکیل میدهد که از نظریات آنتونیوگرامشی نشأت میگیرد. به باور گرامشی سلطة هژمونیک فرهنگی زمینهساز سایر اقسام سلطه نیز هست. بر این اساس، نظریهپردازان پسااستعماری معتقدند در دوران استعمار فرانو استعمارگران ترجیح میدهند با القای فرهنگ غرب بهعنوان فرهنگ برتر از طریق رسانهها، کشورهای تحت سلطه را رضایتمندانه به اطاعت از خود وادارند.
دیدگاه خود را بنویسید